طغیان
طغیان

طغیان

دراماتیک بمیر

دلم میخواد بخوابم. خواب ببینم یکی باهام حرف میزنه. میگه وقتی بیدار بشی پنج سالته. هیچی یادت نمیاد. تمام عمرت پاک شده. تنها چیزی که یادت میاد اینه که باید از رو تختت بلند شی، لباس گلدارتو بپوشی، موهاتو رها کنی دورت، عروسکتو بزنی زیر بغلت، از ته دل بخندی و بدویی تو کوچه. یه ماشین بهت بزنه و تو معصوم بمیری. این زندگی رو تمومش کن. جوری که انگار نه انگار وجود داشتی.