طغیان
طغیان

طغیان

چهار ساله شدی

دیشب بالشم را بغل کردم و پست های وبلاگم را از اول تا آخر خواندم. بزرگ شده ام. قد کشیده ام. غمگین تر و ساکت تر شده ام. نسبت به وبلاگ های قدیمی، طغیان شباهت بیشتری به من دارد. این صفحه مجازی تنها جایی است که باید بعد از مرگ من هم زنده بماند. 

مدتی این جا نخواهم بود. کمی کم کار تر از همیشه اما بر خواهم گشت. برای زنده ماندن نیاز به کمی زمان دارم. نفس هایم تنگ است مخاطب. میروم تا نفس بکشم. چیز هایی هست که باید به فراموشی سپرده شود. من به طغیان و طغیان به من باز خواهد گشت. قول می دهم.

تولد چهار سالگی ات مبارک طغیان من. تنها رفیق :*