طغیان
طغیان

طغیان

شب های سگی

و من چقدر هر شب پا به پای تمام سگ های شهر دویده ام. و چقدر کنار آن ها در شب های سرد پاییزی لرزیده ام و چقدر با سگ ها زیر چرخ های تمام تریلی های مسیر له شده ام. چقدر مثل سگ ها خودم را کشان کشان به لب جاده رسانده ام و خیره به ستاره ها، بی رویا و آرام مُرده ام.