طغیان
طغیان

طغیان

جنون آذر واگیر دارد

که کم بودی اما همان کم مرا بس

که من دل به هر آنچه کم بسته بودم

که بسیاریِ تو زیادیِ غم داشت

از انبوهِ اندوهِ خود خسته بودم

چگونه به اسمت صدایت کنم، ها؟

بمان! لیلیِ در زمستان نشانی

از این قصه رفتم که پایت وسط بود

نماندم که در میانه بمانی

وگرنه بدون تو معنا کجا بود

شفق بی تو یعنی شبم را ببارم

زمان بی تو یعنی فقط ساعت صفر

جهان و زمان را تمرکز ندارم

وگرنه بدون تو اصلا ولش کن!

به کمرنگیِ من کسی در جهان نیست

از آن لحظه که سمت رفتن دویدی

کسی بین ما جز غمی ناگهان نیست

به چشمان من خیره شو سرنگردان

من آینه ام، من توام، حضرت درد!

تو آمین من بودی ای عشق واحد

تو قلب منی قبله تحت پیگرد

علیرضا آذر - دایره